انتظار
نقاش خوبی نبودم اما این روزها به لطف تو انتظار را دیدنی می کشم

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 3:23 توسط پارسا
|
نقاش خوبی نبودم اما این روزها به لطف تو انتظار را دیدنی می کشم

سلام دوستان امروز رفته بودم سر کلاس ادبیات فارسی استادمون چند بیت شعر گفت تا آرایه ی مجاز اون رو مشخص کنیم اون چند بیت رو چون زیبا بود مینویسم البته نمی دونم شاعرش کیه:
در اعماق وجودم ریشه کردی مرا اینگونه عاشق پیشه کردی
برو در انتقال خون بشو عضو که خون بنده را در شیشه کردی
بدبختی من یکی دوتا مشکل نیست بی پولم و بی کارم و دل حاصل نیست
یک روز اگر شانس بیاید منزل یا زنگ خراب است و یا کسی منزل نیست
هر دم دردی از پی دردی ای سال
با این تن ناتوان چه کردی ای سال
رفتی و گذشتن تو یک عمر گذشت
صد سال سیاه بر نگردی ای سال